خیلی با خودم کلنجار رفتم در این دو سال که بنویس این وبلاگت را.نشد حقیقتش.چند بار هم قول دادم و یکی دوبار هم حتی نوشتم که می آیم  اما کرختی و دیوانگی ام بعد از انتخابات 1388 و بعد از آن ماجرای دامنه دار ازدواجم با زهرا مانع شد که بیایم اینجا و کمی از دغدغه هایم بنویسم.

وقتی که خواستم بنویسم هم تجریه ی دوستانم در بلاگفا را دیدم و این بلاگر را امن احساس نکردم.دنبال بلاگر های دیگری بودم و چند تایی هم آمایش شد اما قصه ی پر غصه ی فیلترینگ در ایران امان نمی گذارد برای دسترسی راحت.

حالا اما 17 مرداد است و روز خبرنگار در ایران.من هم که در این یک سال توانسته ام به آرزوهای کودکی و نوجوانی ام دست پیدا کنم شروع کرده ام به نوشتن و به روز کردن این وبلاگ.می دانم که روزی از اینجا خواهم رفت.اما تا آن روز همین جا منتظر باشد.آهای مخاطب هایی که از 14 آذر ماه 1389 یک بار هم نیامده اید وبلاگ من.